top of page

استاد خلیل الله خلیلی، شاعر ملی افغانستان

در تاریخ معاصر افغانستان حاکمان، چهره ها، رهبران و افراد تاثیرگذار بسیاری داشته ایم اما خاطره کمتر فردی از میان ایشان همچنان در قلب مردم افغانستان باقی مانده است. وقتی از خوست و قندهار تا مزارشریف و بدخشان از یک انسان به زیبایی و نیکی یاد می کنند قطعا این اتفاق ساده ای به حساب نمی آید در حالی که ده ها سیاستمدار و رهبر با استفاده از رسانه ها هیچ گاه نتوانسته اند قلب تمام مردم افغانستان را به دست آورند اما استاد خلیل الله خلیلی داشته ایم که با دست خالی، بدون رسانه و با قلم خویش توانسته اند صدای تمام ملت رنج کشیده و غمگین افغانستان گردد. استاد خلیلی تنها یک شاعر نبود بلکه شعر او آیینه تمام عیار زندگانی مردم افغانستان بوده و هست
چهاردهم ثور مطابق چهارم می سالگشت فوت استاد خلیلی در اسلام آباد پاکستان می باشد که دست تقدیر قبر ایشان را در پوهنتون کابل در کنار قبر علامه سید جمال الدین افغان قرار داد. در این مصاحبه همراه استاد نوید محسنی خواسته ایم به این بپردازیم که چه شد خلیل الله خلیلی محبوب قلبهای مردم افغانستان گردید و از او به عنوان شاعر ملی یاد می کنیم

استاد خلیل الله خلیلی، شاعر ملی افغانستان

مقشوش: سالها از درگذشت استاد خلیلی می گذرد، آثار استاد خلیلی چه ویژگی هایی فکری و اعتقادی داشته است که هنوز از او به عنوان شاعر ملی افغانستان یاد می شود؟
وقتی قرار است به استاد خلیلی به عنوان یک شاعر بزرگ بپردازیم، ابتدا باید تعریف درستی از شعر داشته باشیم. از سقراط تا ابن سینای بلخی و دیگر علما تعبیرهای مختلفی برای شعر داشته اند. در اینجا می خواهم به تعریف تولستوی روسی از شعر اشاره کنم که می گوید شعر سر ریزه شعور انسان می باشد. از نظر بنده حقیر استاد خلیل الله خلیلی سر ریزه شعور مردم افغانستان می باشد که آواره گی، درد به دری، رنج کشیده گی و بی وطنی را به زیبایی بیان می کند
استاد خلیلی چنان آدم بزرگواری بود که مطمئن هستم نمی توانم حق مطلب را در توصیف ایشان ادا نمایم. اشعار او به دور از زیاده گویی های زمانه به حساب می آید و قطعا استاد سخن می باشد. این لقب را استاد فروزانفر به ایشان داده است. اگر بگوییم که استاد خلیلی ملک الشعرای معاصر افغانستان بوده و هست، قطعا به این معنا نیست که شاعران هم نسل ایشان از جمله استاد بیتاب را نادیده گرفته ایم. استاد خلیلی از زمانی در دل مردم افغانستان جا باز کرد که افغانستان اشغال گشت و حکومت به دست سلسله ای از کودتاچیان افتاد که تصور می نمودند تنها ایشان روشن فکر می باشند و بقیه بی سواد هستند
غزل استاد خلیلی تنها شعر نبود بلکه غزلی به عمق درد مردم افغانستان، به بلندای شجاعت و شهامت مجاهدان ضد ظلم، به وسعت فداکاری شهدا، به بزرگی غم بیوه زنان جوان که یک عمر در انتظار خبری از شوهر مفقود الاثر خویش مانده و یتیم داری نموده اند آن هم درحالی که جوانی ندیده پیر گشته اند و به وسعت غمگینی چهل و سه ساله ملت افغانستان به حساب می آمد. استاد خلیلی در دوران اشغال افغانستان در پیشاور اشعار زیبایی را سروده است از جمله می توانم به این شعر اشاره کنم:" کی برد نامه ی ما جانب بنگاه امم// نامه ی ملت افغان که بخون گشته رقم// صدر آن محضر اسمای شهیدان وفا// ذیل آن دفتر اعلام قتیلان ستم // خون رگ های اسیران بودش جای مداد// کلک ببریده ی طفلان بودش جای قلم// حرف، حرفش شده از خون یتیمان رنگین// سطر، سطرش شده با اشک اسیران مدغم." (دیوان خلیلی صـ۲۱۷)

مقشوش: آیا تجربه زندگی این شاعر توانا واقعا برای اهالی فرهنگ افغانستان الگو و راهنما به حساب می آید؟
اتفاقا زندگی ایشان بهترین سرمشق زندگی به حساب می آید. یک عالم آمریکایی در خاطرات خویش می گوید که به دنبال استاد خلیلی به پاکستان می رود. می گوید به آدرسی که داشتم رسیدم. در آنجا یک آدم ژنده پوش دیدم که بیشتر به گداها شباهت دارد که بر سر کوچه نشسته است و با آه و حسرت به مردم نگاه می کند. از او پرسیدم که شما استاد خلیلی را نمی شناسید؟ ایشان به من گفت که دنبال من بیا تا تو را به خانه استاد خلیلی ببرم. او استاد خلیلی بود و مرا به خانه خود برد
عالم آمریکایی در آخر این خاطره می گوید که من به عظمت استاد خلیلی پی بردم و متوجه شدم که ادبیات فارسی دری انسان ساز می باشد
در دوران کمونیست ها شاعران مختلفی داشته ایم که اتفاقا شعرهای خوبی نیز داشته اند از جمله سلیمان لایق، دستگیر پنجشیری و... می توان اشاره کرد. وقتی به اشعار ایشان نگاه می کنیم، می بینیم که در شعر خویش بسیار زیاده گویی و... داشته اند. در همان زمانی که این شاعران رقص آتش را تماشا می کردند، استاد خلیلی به عمق مشکلات زندگی پیش می رفت و طبیعت انسانی را تحلیل می کرد. همچنین تلخ ترین واقعیت ها در پیش چشم ما از طریق اشعار خویش مجسم می سازد
تجربه زندگی ایشان الگوی خوبی برای هر انسان آزاد اندیش می باشد. آدم های متفاوت و تاریخ ساز مثل خلیلی در یک دین، ملیت، قوم و یا یک جغرافیا نمی گنجند بلکه در پهنه هستی جاری و همگانی می شوند

مقشوش: آیا آثار استاد خلیلی بر شعر معاصر افغانستان و به خصوص نسل جوان تاثیری گذاشته است؟
وقتی به اشعار ابوطالب مظفری، محمد کاظم کاظمی، سید رضا محمدی و... نگاه می کنم، می بینم که ردپای شعر استاد خلیلی یافت می شود. مثلا شعر معروف مادر جناب استاد مظفری را خیلی نزدیک به دنیای اشعار و معانی استاد خلیلی می بینم
" مادر سلام! ما همگي نا خلف شديم
در قحط سال عاطفه ها مان تلف شديم
مادر، سلام! طفل تو ديگر بزرگ شد
اما دريغ كودك ناز تو گرگ شد
مادر! اسير وحشت جادو شديم ما
چشمي گزيد و يكسره بدخو شديم ما
..."

مقشوش: دست تقدیر باعث شد تا قبر استاد خلیلی در کنار قبر علامه سید جمال الدین افغان در دانشگاه کابل قرار گیرد. آیا استاد خلیلی تنها یک شاعر بود و یا مبارز نیز به حساب می آمد؟
سوال بسیار دقیق، پر معنا و زنده کننده خاطرات را پرسیدید. خلیلی به معنای واقعی کلمه یک شاعر است. علامه سید جمال الدین افغان در ترکیه فوت می کند و استاد خلیلی نیز در پاکستان از دنیا می روند. دست تقدیر به این خاطر قبر این دو را در کنار هم قرار می دهد که در شعر استاد خلیلی اثرات فکری تمام علما و به خصوص علامه سید جمال الدین افغان یافت می شود. استاد خلیلی هرگز به شاعری محدود نمی شده چرا که محقق، مورخ و... همچنین به معنای واقعی کلمه مبارز بوده است. مثلا وقتی استاد خلیلی به دربار محمدظاهر شاه می پیوندد چرا که می داند آن دولت سزاوار مردم افغانستان به حساب می آید. منظورم این نیست که مردم کم ظرفیت می باشند
"گرمی چند فزودند بدین رشته دریغ
حل دشوار نمودند به دشوار دگر
این جهان باشد کتاب عشق و سر تا پای آن
شاعر این الفاظ دلکش را بما معنی کند
شعر تعبیری ز رویای پریشان حیات
مستی آن اشک و حسرت لفظ ان دود شرار
عشق لاف رهنمایی زد چو جوهر ای دریغ
من به منزل نارسیده کرد خضر از من فرا
مرگ در زندان تاریک و سیاه زندگی
روزنی اما کلید آن برون از اختیار.."
در این شعر دید عمیق استاد خلیلی درباره زندگی را درک می کنید همچنین متوجه می شوید که تا چه اندازه سزاوار می باشد تا تمام نخبگان، فرهنگیان، مطبوعات و... از ایشان سخن بگویند و از این بزرگوار بیاموزند

احمد سهیل احمدی
30.4.22

bottom of page