top of page

ابن سینا بلخی، ستاره درخشنده ای در تاریخ افغانستان

وقتی ما از یک شخصیت جهانی به نیکی یاد می کنیم، دیگر او به هیچ وطنی تعلق ندارد بلکه صفات نیک باعث می شود تا تمام مردم جهان با هر زبانی که بتوانند با آن شخص ارتباط برقرار می نمایند. هر عصری شخصیت های برجسته محدودی دارد و در تاریخ کمتر شخصیتی یافت می شود که نه تنها در زمان خویش، بلکه امروز هم متمایز و مشخص باشد. ابوعلی سینا فرزند بلخ جزو انسانهای نابغه تاریخ به حساب می آید. کلام او چنان که برای گذشتگان آموزنده بود، برای امروز هم آموزنده می باشد و یافته هایش در طب، فلسفه و... همچنان تا امروز ارزشمند به حساب می آید. ابن سینا تنها به افغانستان تعلق ندارد بلکه در اصل اگر در جهان کسی به این سرزمین احترام می گذارد قطعا به خاطر اشخاص بزرگی مثل ابن سینا می باشد. بسیار دردناک هست از افغانستان در چند دهه اخیر انسانهایی در جهان نیابت می کنند که ما از یادآوری نام اکثر آنها شرم داریم
خبرنگار مقشوش درباره ابوعلی سینای بلخی همراه استاد نوید محسنی مصاحبه کرده است. به مناسبت سالگشت وفات ابن سینا به معرفی اجمالی این شخصیت و تاثیر او در ارتباط میان ملتها می پردازیم

ابن سینا بلخی، ستاره درخشنده ای در تاریخ افغانستان


مقشوش: ابن سینا بلخی دانشمند، طبیب، فیلسوف، عالم و چهره شناخته شده جهانی می باشد. از آنجایی که او متولد بلخ بوده، آیا مردم عامه و به طور کل افغانستان او را می شناسند؟
برای پاسخ به این سوال می بایست مردم افغانستان را به چند دوره تقسیم نماییم تا بهتر ایشان را در این رابطه تحلیل نماییم. دوران صلح و آرامی افغانستان که با سلطنت نادرخان آغاز گردید و با قتل عام داودخان و خانواده ایشان خاتمه یافت. دوره فوق یکی از دو دوره ای است که برای سوال شما به آن می پردازم و دوره بعدی نیز به سالهای جنگ و خشونت تعلق می گیرد. در دوره اولی اتفاقا مردم افغانستان افرادی بسیار مودب بوده که هم بزرگان را می شناختند و هم بزرگی و بزرگمنشی را رعایت می نمودند. از جمله ابوعلی سینای بلخی را در حد امکانات آن زمان می شناختند و به وجود چنین ستاره ای در آسمان وطن خویش افتخار می نمودند که به رشد انسانیت تاثیر گذاشته است. کتب درسی مکاتب نیز اشاراتی داشت ولی هر چند این اشارات کافی نبود اما قابل قدر بود. مردم در آن زمان احساسات ملی داشتند و به داشته های تاریخی وطن خویش مثل ابن سینا افتخار می نمودند
با وقوع کودتا هفت ثور ما وارد دوره بعدی گشتیم که تغییرات مختلفی به وقوع پیوست از جمله نحوه تبلیغ تغییر نمود. رسانه ها تاریخ و بزرگان افغانستان را مسخره می نمودند و بیشتر به مسائل کم شناخته شده مثل ایدئولوژی های کارگری، سوسیالیستی، حزب روشن فکران و... می پرداختند. متاسفانه این تبلیغات به ناشیانه ترین شکل صورت می گرفت و با توجه به کم سوادی عملا به مردم اهانت می نمودند. حکومت کمونیست ها دشنام گویی را در رسانه ها رواج داد
وقتی ارزش های اساسی یک جامعه فرو می ریزد اتفاقا بسیاری از ارزش های دیگر نیز بی سروصدا فرو خواهد ریخت. آنها برای اینکه گفته های خود را به کرسی بنشانند دست به کشتار افراد باسواد و فرهیخته زدند که بنابر آمار سازمان ملل حکومت کمونیست ها هشتاد و پنج فیصد علما و نخبگان افغانستان را زنده به گور کرد. این مسیر در حکومت های بعدی نیز ادامه داشت. این تحلیل را بیان نمودم که خاطر نشان نمایم که چرا ما بزرگان خویش را در حال حاضر کمتر می شناسیم
با این حال با لطف خدا امروزه ما جوانانی را می بینیم که به معرفی بزرگان می پردازند تا بتوانند بزرگی و بزرگمنشی را در جامعه پیاده نمایند تا مروج اخلاق ابن سینایی در افغانستان و تمام دنیا باشند. امیدوار هستم که چنین اقدامات اندک اندک به ثمر خواهد نشست و وطن را فارغ از جنگ خواهیم دید

مقشوش: ابن سینا در خاطرات خویش گفته که پدرش برای یادگیری هندسه او را پیش بقالی فرستاده تا آموزش های ابتدایی را به ایشان بدهد، آیا همچنان علم دوستی در میان تمام اقشار افغانستان دیده می شود؟
این سوال بسیار عمیق و پر معنایی می باشد. برای پاسخ به این سوال ابتدا به دوران صلح می پردازم. در آن دوران هشتاد و پنج فیصد مردم افغانستان باشنده دهات بودند. در دهات مردم واقعا اشتیاق به تحصیل فرزندان خویش داشتند اما فقر و تنگدستی مانع این امر می گشت. هر چند بیشتر فرزندان را به مکاتب دینی می فرستادند اما رفته رفته تحصیل در مکاتب مدرن نیز رواج می یافت. در واقع مهمترین نقص در دهات این بود که کسی به فکر تحصیل دختران نبود. با این حال وضعیت در شهرها و به خصوص در کابل تفاوت داشت. در آن زمان از آمریکا، فرانسه و... شاگرد در پوهنتون کابل وجود داشت اتفاقا کابل در آن زمان جزو شهرهای امن دنیا به حساب می آمد. تا حدودی قبل از جنگ ما طبق روایتی که شما گفتید به علم دوستی واقعا می پرداختیم
با آغاز دوره جنگ و خشونت همه چیز متوقف گردید چرا که مردم کوشش می نمودند تا یک جای امن را بیابند با این حال تعدادی از مردم در کشورهای دور و نزدیک مهاجر گشتند و در کشورهای همسایه مردم ما کاملا از پدر ابوعلی سینا پیروی نمودند. مهاجران به کارهای شاقه مصروف بودند و با وجود تمام موانع کوشش کردند تا بچه های ایشان درس بخوانند. در دوران کرزی هر چند تا حدی امنیت به افغانستان بازگشت، می دیدیم که مهاجرین تحصیل کرده در کشورهای همسایه در هر زمینه ای خوش می درخشیدند. هر چند مردم ما واقعا علم دوست می باشند اما سیاستمداران و بزرگان ما در این موضوع کوتاهی نموده اند

مقشوش: با توجه به اینکه ابن سینا متولد خراسان بوده و در همدان چشم از جهان بسته است، وجود این شخصیت تا چه اندازه می تواند برای همدلی و ارتباط بین ملتها کمک نماید؟
بزرگان علم در تاریخ عملا سمبل وحدت می باشند هر چند سیاستمداران و حاکمان تا حدودی تفرقه خلق می نماید. گفته ها، اشعار و نحوه زندگی ابن سینا چنین مسئله را به خوبی بیان می نماید. یکی از گفته های معروف ابن سینا در میان افغانان، تاجیک ها، ازبک ها و... بسیار پخش می گردید. آن جمله معروف این است که متاسفانه ما در میان مردمی زندگی می کنیم که تنها خود را شایسته هدایت می پندارند
در این جمله چند نکته ظریف نهفته است. اول اینکه دل ابن سینا از مردم عوام و خواص در آن دوران به درد آمده بود. دوم اینکه تا هنوز جامعه مسلمانان مبتلای همین درد هست. مثلا در شهر لندن که زندگی می کنم، اتفاقا خیر از سمت یهودیها، مسیحی ها و... می بینیم اما متاسفانه اقدامات چندان خوبی از طرف مسلمانان نمی بینیم. ابن سینا با جمله فوق درد دل تمام بشریت را به زبان آورده است. در یک رباعی که منصوب به ابن سینا در جواب این ادعا که او را کافر می نامیدند، جواب می دهد
کفری چو منی گزاف و آسان نبود
محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
در گفتار و اندیشه شخصی مثل ابن سینا حد و مرزی وجود ندارد و به تمام بشریت تعلق می گردد. همان طور که اسلام دین انسانیت هست اما وقتی به حکومت های اسلامی نگاه می کنیم می بینیم دین را مخصوص خود می بینند و تصور می نمایند که همه چیز را از جمله قرائت درست دین را تنها ایشان می دانند. در نتیجه تمام ملتها می توانند با گفته های ابن سینا ارتباط برقرار نمایند چرا که درد مشترکی مثل او دارند

مقشوش: اگر قرار باشد تا ابن سینا برای نسل جوان معرفی نمایید، بیشتر او را به چه نامی معرفی می نمایید؟ طبیب، فلیسوف، دانشمند و یا ...
شک دارم که بتوانم به جوانان یک انسان بزرگ جهانی را به آسانی معرفی نمایم. به جوانان می خواهم بگویم که ای عزیزان شخص ابن سینا طبیب، فیلسوف، داشنمند، موسیقی دان، نویسنده، شاعر و... بود با این حال مهم تر از تمام این موارد ابن سینا یک انسان بود و ما هم باید تلاش کنیم که مثل او انسان باشیم
ما در تاریخ بشر انسان های متعددی مثل ابن سینا نداریم. از جمله اینکه علم ابن سینا سرآمد علم عصر خودش بوده است. او فراگیری علوم را از سن کودکی آغاز نمود، خیلی زود از معلمین خویش سبقت گرفت. ابن سینا یک فیلسوف جهانی می باشد که فلسفه او به دیروز تنها محدود نمی گردد و حتی امروز نیز تدریس می گردد. در زمینه طبابت نیز ابن سینا اساس علم طبابت را در جهان با کتاب قانون طب تغییر داد. در زندگی نامه ایشان آمده که در نوجوانی به طب علاقه مند می گردد. آنچه مربوط به طب کهن بوده را می آموزد و کتاب قانون به علم طب می افزاید. در کتاب قانون در کنار تداوی جسم به تداوی روح نیز می پردازد
به گفته فیلسوف معروف قرون وسطایی که به تحلیل زندگی ابن سینا پرداخته است، اشاره می نماید که ابن سینا در نوجوانی پی برد که نبوغ دارد و به نبوغ و توانایی خویش تکیه نمود. او تمام علوم را فرا گرفت و هزم نمود. سپس آن را به شکل ساده و روان به علم آموزان تحویل داد.
برو دامن علم گیر استوار
که علمت رساند بدارالقرار

احمد سهیل احمدی
24.6.22

bottom of page