top of page

آرمان های شکست خورده

تجددگرایی و جنبش های مدنی در این چهار دهه اخیر بخش مهمی از تاریخ افغانستان را تشکیل داده است. در بدنه حکومت جمهوری دموکراتیک خلق و جمهوری اسلامی افغانستان روشن فکران نقش بسزایی دارند اما سوال این هست که این متخصصان واقعا کاری برای مردم افغانستان انجام داده اند؟ آیا آرمان گرایی و تفکرات متفاوت تجددگرایان در حزب دموکراتیک خلق فایده ای برای مردم داشت؟ آیا زنان حزب کاری برای زنان افغانستان انجام دادند و یا اینکه در تمام چهار دهه اخیر وضعیت زنان بحرانی و بسته بوده و هست. امروزه که سیلی از کمک های خارجی در افغانستان برای حمایت زن مصرف شد، چه ثمره ای داشت؟ آیا راه حل مشکلات زنان جدا از راه حل مشکلات جامعه هست؟ وقتی در جامعه فقر گسترده وجود دارد چطور توقع داشته باشیم که وضعیت زنان بهتر شود؟
خبرنگار مقشوش همراه خانم دکتر شفیقه رزمنده مصاحبه دیگری کرده است. خانم دکتر رزمنده معاون شورای سراسری زنان در دوران دکتر نجیب الله بودند و فعال امور زنان نیز می باشند. در این مصاحبه درباره واقعیت وضعیت زنان در دوران جمهوری دموکراتیک خلق و جمهوری اسلامی فعلی، دلایل ناکامی وضعیت فعلی، دستاوردهای سازمان زنان در دوران خلق، مقایسه وضعیت زنان در دوران روسای جمهوری خلق و فعالیت فعلی اعضای سازمان زنان بعد از هشت ثور گفتگو کرده ایم

آرمان های شکست خورده


مقشوش: آیا آزادی های دوران جمهوری دموکراتیک افغانستان برای زنان موفقیت آمیز بود یا آزادی های دو دهه اخیر؟
می توانیم مقایسه کنیم اما دستاوردهای مهمی که زنان در دوران جمهوری دموکراتیک خلق کسب کردند در حالی بود که کمک های شوروی در حد و اندازه کمک های فعلی اصلا نبود. در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق کادر های مسلکی پرورش یافتند که پیشتر اصلا این تعداد سابقه نداشته است. اکثر آنها از خانواده های کارگر و دهقان بودند
زنان در تحصیل و تربیت، صحت عامه و حوزه بانکداری سهم قابل توجه ای داشتند. در مورد سواد آموزی نیز جنبش بزرگی در بین زنان ایجاد شده بود.اتفاقا خودم مسئولیت بخش سواد آموزی را برعهده داشتم و به یاد دارم که جایزه یونسکو را به خاطر موفقیت ها در امر سوادآموزی کسب کردیم. ایجاد کودکستان، کاریابی برای زنان، خدمت صحی و اجتماعی قابل دسترس از جمله دستاوردهای آن دوران بود
آن دستاوردها و موفقیت ها فرهنگ خوبی را در اجتماع به وجود آورد. چرا که جامعه فعالیت زنان را پذیرفته بود. از پارلمان تا سازمان ها و میدان های جنگ زنان اشتراک داشتند و گروه های داوطلبانه زنان برای دفاع به وجود آمده بود. دقیقا این نخستین بار بود که زنان در نهاد های امنیتی، نظامی و پلیس حضور یافتند. ما اولین ژنرال زن را در دوران دکتر نجیب الله داشتیم. مرحوم ژنرال سهیلا صدیق که به تازگی فوت کرده اند. یکی از دلایل موفق بودن آن زمان به نظر من این است که دولت نقش محوری در مدیریت پروسه حل مسئله زنان داشت چرا که موضوع زنان جزو پالیسی های حزب دموکراتیک خلق افغانستان به شمار می رفت
درست است که امروزه زنان فعالیت های گسترده ای دارند اما اولین فعالیت ها و موفقیت ها در دوران حزب دموکراتیک خلق بود. با این حال اشکال کار بسیار متفاوت است. ما در آن دوران به حیث یک جنبش فعالیت می کردیم اما امروزه شکل کار به صورت پروژه های موقت محدود شده است
مشکل دیگر نیز این هست که بیشتر مسائل مادی شده و خبری از آرمان گرایی نیست. جامعه فعلی چند دهه بعد از دوران ما قرار دارد و می بایست وضعیت بهتر از این باشد ولی متاسفانه نیست. در آن دوران حرکت زنان بیشتر حرکت تابو شکن محسوب می شد. زمینه امروز مناسب تر هست چرا که زنان دوران اختناق طالبان و جنگ های تنظیمی مجاهدین را چشیده اند اما انسجام ساختاری برای فعالیت زنان وجود ندارد و کارها پراکنده انجام می شود
نتایج موفقیت های فعلی قابل لمس نیست. زنان فعلی واقعا توانمندی ارزشمندی دارند و به طور گسترده در جامعه فعالیت می کنند. مثلا خشونت علیه زنان که قانون منع خشونت تدوین شده ولی در پارلمان افغانستان محبوس هست و عملا شلاق می خورد. وضعیت زنان و به طور کلی وضعیت مردم افغانستان با تمام کمک های خارجی و ادعاهایی که می شود تحول منفی کرده است. فقر مطلق و سراسری که امروز در افغانستان برقرار هست تا به حال سابقه نداشته است. وقتی فقر شدید در جامعه باشد زنان بیش از همه آسیب می بینند. خشونت ها، تن فروشی ها، سقوط اخلاقی، از هم پاشیدن خانواده ها و دیگر مشکلات ناشی از فقر هست. طبق آمار یکی از سازمان های جهانی 83 فیصد مردم افغانستان زیر خط فقر هستند

مقشوش: آیا زنان حزب دموکراتیک خلق بعد از هشت ثور نیز اقدامات و فعالیت های روشن فکری و تجددگرایی را ادامه داده اند؟
هم بله و هم خیر. چرا که بعد از سقوط دولت و شکست حزب در هرجای دنیا دیدم که تک تک اعضای حزب خود عین یک سازمان فعالیت می کنند و مبالغه هم نمی کنم. هر عضو به عنوان عنصر آگاه در جامعه خویش فعالیت می کند چه آنهایی که به خارج از کشور رفته اند و چه آنهایی که در کشور مانده اند عملا فعالیت های تجددگرایی را شخصا ادامه می دهند. به یاد دارم که به صورت اتفاقی نمایشگاهی را در آلمان دیدم که درباره افغانستان بود. در آن نمایشگاه تصاویر، ویدیو ها و اسناد مختلفی گردآوری شده بود. تصور کردم که فلان سازمانی از افغانستان آمده و اینجا را گشایش کرده اما وقتی جلو رفتم دیدم که یک عضو سازمان زنان افغانستان گرداننده این نمایشگاه هست

مقشوش: به نظر شما وضعیت زنان در کدام یک از دوران های جمهوری دموکراتیک افغانستان بهتر بود؟ در دوران ببرک کارمل، دکتر نجیب یا تره کی؟
بلافاصله بعد از شش جدی خانم دکتر آناهیتا راتب زاد به عنوان وزیر انتخاب شدند. سازمان زنان نیز بعد از شش جدی سازمان بزرگ و پر اهمیتی بود. این سازمان تلاش می کرد تا مشکلات زنان را رفع کند و برای آینده پلان گذاری کند. عملا این سازمان در اندازه یک وزارت خانه بود چرا که ده ها هزار زن در این سازمان فعالیت می کردند. در سازمان ما امتیازهای مالی و... زیادی نداشتیم اما دلیل فعالیت در این سازمان برای ما مسئله آرمانی بود. سازمان زنان در دوران جناب ببرک کارمل نقش قابل توجه در انسجام زنان همچنین جلب مشارکت و شرایط مشارکت آنان در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و... داشت
در دوران دکتر نجیب نیز سه زن به عنوان وزیر انتخاب شدند. همچنین در این دوران بود که سازمان زنان به شورای سراسری زنان تبدیل شد و صدها هزار زن در صفوف مختلف آن فعالیت می کردند. در کنار آن یک نیروی بزرگ مدنی برای فشار بالای جامعه و فرهنگ سازی نیز بود که خود زنان برای تعیین سرنوشت خویش سهم می گرفتند. قانون مهمی برای بهود وضعیت زنان تصویب شد. در همه وزارت خانه و سازمان ها سهمیه تعیین می گشت تا زنان را استخدام کنند. همچنین بخشی از محصلین دانشگاه ها را دختران تشکیل می دادند. این وضعیت در دوران ببرک کارمل آغاز شد و در دوران دکتر نجیب الله به اوج خود رسید هر چند این دو دوره را نمی توانیم از هم جدا کنیم. چرا که تداوم یک پالیسی بود و فعالیت ها ادامه و تکمیل گشت
احمد سهیل احمدی 17.1.21

bottom of page