top of page

از ادعاهای کذب تا واقعیت تلخ امارت اسلامی

اسم و رسم برای مردم افغانستان آب و نان نمی شود. در این دهه ها ما حاکمانی داشته ایم که با عناوین دهن پرکنی مثل مجاهد اسلام، دومین متفکر جهان، امیرالمومنین و... چند صباحی کنترول کشور را در اختیار داشته اند اما اینها با هر ایدئولوژی و عنوانی خدمتی نتوانستند انجام دهند تنها و تنها به این علت که با متخصصین و نخبگان واقعی رابطه نداشته و تصور می کردند که تنها ایشان می دانند و برحق هستند. حکومتها با بیرقها و لباسهای مختلف آمدند و رفتند. هر چند از نظر خود بهترین بوده اند و هیچگاه جنایات و اشتباهات مرگبار را برعهده نمی گیرند اما وقتی بعد از چهل سال هیچ یک مشکلات اساسی اقتصادی و سیاسی ما حل نشده و هنوز محتاچ نان شب خویش هستیم پس اینها ناکام بوده و هستند. شکاف و اختلاف در میان نسل جوان و حاکمان چه در حکومت سابق و در چه حکومت فعلی هر روز جدی تر می شود چون حاکمان تنها می خواهند بمانند و به این هدف از هر وسیله ای سواستفاده می کنند اما نسل جوان می خواهد افغانستان دگرگون شود. واقعیت این است که برخلاف شهامت جوانان ما در طول تاریخ رهبر شجاع در کشور نداشته ایم تا حتی حاضر باشد جانش را هم بدهد اما افغانستان را بسازد. هیچ یک از کشورهای همسایه و منطقه ای افغانستان آباد نمی خواهند چون سواستفاده از منابع آب و مهاجران افغان برای ایشان بیشتر ارزش دارد
خبرنگار مقشوش همراه دکتور رمضان بشردوست مصاحبه کرده است. دکتور بشردوست چهره شناخته شده عام و خاص افغانستان می باشد و برای ایشان مهم نیست که وزیر پلان و یا نماینده پارلمان باشند و یا نباشند چون در هر شرایط دست از خدمت و بیان راهکار و راه حل بحرانها برنمی دارند. در این مصاحبه به حکومتداری یکساله امارت اسلامی، تفاوتها و شباهتهای حکومت فعلی و سابق، شعار مبارزه با فساد طالبان و... در بخش نخست مصاحبه در صفحه نیمه سیاسی پرداخته ایم

از ادعاهای کذب تا واقعیت تلخ امارت اسلامی


مقشوش: یک سال از آغاز به کار حکومت موقت امارت اسلامی می گذرد در حالی که این حکومت تحت تحریم های بین المللی بوده و با مشکلات داخلی نیز دست و پنجه نرم می کند. تا چه اندازه در این مدت از منظر حکومتداری موفق بوده است؟
من این مصاحبه را آغاز می کنم با یادی از هموطنان عزیز ما که در داخل کشور با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند. به نظرم با توجه به سوال شما قضاوت در یک مصاحبه کوتاه بسیار مشکل است و قضاوت تنها کار خداوند نیز می باشد. همچنین ما برای پاسخ به این سوال به بخشهای مختلف باید بپردازیم و برای آنکه مصاحبه طولانی نشود به وضعیت سه بخش اقتصادی، امنیتی و سیاسی اشاره می کنم. در بخش امنیتی با توجه به آمارهای جنگ، انفجار و به طور کل کشته هایی که در بیست سال اخیر شاهد آن بوده ایم، به نظرم در این بخش طالبان از صد نمره، نود پنج نمره را خواهند گرفت چرا که جنگ و کشتار اگر به صفر نرسیده باشد، قطعا بسیار بسیار کم شده است. نهایت در دهه اول محرم، رمضان و.. چند انتحاری صورت گرفت که در سال 2022 طبق گزارشها بین المللی حدود هفتصد غیرنظامی کشته شده اند. وقتی این آمار را با سالهای قبل مثل 2020، 2019 و 2018 مقایسه نماییم، آمار سال اخیر بسیار پایین بوده و این انفجارهای اخیر توسط داعش اتفاق افتاده که امارت اسلامی تا حدود نود فیصد در نابودی داعش موفق بوده است. مرکز داعش در ننگرهار می باشد و کسانی که از آنجا به کابل آمده اند، به ما می گویند که تقریبا از ننگرهار مراکز داعش گم شده و طالبان هیچ گونه ترحمی نسبت به نیروهای داعش ندارد. در کنار موفقیت نسبی در مقابله با کشتار غیرنظامی ها اتفاقا کشتار نظامی وجود ندارد چون دیگر خبری از جنگ در افغانستان نیست. در قریه ها، شهرها و... جنگ متوقف شده در حالی که در سالهای پیش روزی دویست نظامی کشته می شدند
در بخش اقتصادی ما شاهد یک ناکامی مطلق می باشیم. همان طور که دو ماه بعد از آغاز به کار حکومت طالبان گفته بودم، امنیت به افغانستان آمده اما برکت رفته است. متاسفانه برخلاف موفقیت در امنیت اتفاقا در بحث برکت حتی یک فیصد هم موفق نبوده اند. به نظرم هیچ گونه تفاوتی در استراتژی طالبان با حکومت جمهوریت ع و غ وجود ندارد. حتی با حکومت کرزی نیز تفاوتی دیده نمی شود و دقیقا همان راه را طالبان نیز دنبال می نمایند که هدف این استراژی که در کنفرانس 2002 توکیو پایه گذاری گردید، این بود که افغانستان یک کشور ترانزیتی گردد. از آنجایی که در گذشته نیز جاده ابریشم از افغانستان می گذشت. بنابراین ساختار افغانستان را در بیست یک سال اخیر طوری تنظیم نموده اند تا به یک دبی تبدیل گردد
در زمان کنفرانس برلین به عنوان وزیر پلان همراه با کمیته ای تحت عنوان کنفرانس به شمول وزیر امور خارجه ( آقای عبدالله)، وزیر بازسازی ( آقای فرهنگ)، وزیر مالیه ( آقای اشرف غنی) اشتراک نمودیم. پیش از اشتراک حدود یک ماه جلسات مختلفی را برگزار کرده بودیم و گاهی جلسات در ارگ به ریاست آقای کرزی برگزار می شد. در تمام جلسات با این عقیده مخالف بودم و معتقد به این بودم که افغانستان هیچ گاه به عنوان یک کشور ترانزیتی نمی تواند تبدیل شود چون اول این که خط ابریشم مربوط به گذشته های دور بوده و همچنین این استراتژی افغانستان را به آشغالدونی کشورهای دور و نزدیک تبدیل می کند
بر این باور بودم که افغانستان باید به یک کشور تولیدی هم از منظر زراعت و هم صنعتی تبدیل شود. چرا که برای تولید زراعتی هم آب و هم زمین کافی دارد و در بخش صنعت نیز افغانستان دارای معادنی هست که در هیچ کشور دنیا شاهد آن نیستیم. متاسفانه من در اقلیت بودم. در برلین نیز آقای کرزی، غنی، فرهنگ، عبدالله، کاظمی، انوری و... سخنرانی نموده و گفتند که ما در مسیر درست در جریان هستیم و به هدف خواهیم رسید. افغانستان آباد خواهد شد پس فقط جامعه جهانی چهار و نیم میلیارد دالر دیگر هم در کنفرانس برلین تصویب نمایید و ما نتیجه خواهیم گرفت. وقتی نوبت به سخنرانی من آمد گفتم که وضعیت برخلاف گفته های ایشان اصلا سفید نیست بلکه همه چیز سیاه هست. هدف، استراتژی و... اشتباه می باشد. در این راه اگر ده سال دیگر هم وقت داده شود و به جای چهار میلیارد حتی ده میلیارد هم تصویب نماییید، باز هم نتیجه نمی گیرم
بعد از سخنرانی نمایندگان جامعه بین المللی حیران و متعجب باقی مانده بودند و نمی دانستند که چرا رئیس جمهور، وزیر مالی و... از همه چیز تعریف می کنند اما وزیر پلان کاملا برخلاف ایشان می گوید. بعد از سخنرانی نماینده رئیس جمهور من را صدا زد و وقتی به آنجا رفتم. تمام وزرا و... نشسته بودند و گفتند که بشردوست صاحب، ما را در کابل آرام نمی گذاری و در برلین هم آرام نمی گذاری؟ گفتم که چه شده رئیس صاحب؟ آقای کرزی به من گفت که چرا سبکدوش می کنی؟ و مدعی هستی که کمکها و.. بی فایده هست. من به این سخنان اعتراض کردم و گفتم که در کابل نیز همین موارد را گفته بودم. بعد از آن فرصت سخنرانی به من نداده و نهایت با خبرنگاران جلسه می گرفتم
دقیقا همین سیاست را که ستون فقرات آن تاپی، کاستا هزار و... می باشد. همین پروژه ها را کرزی و غنی با همراهی جامعه بین المللی به پیش می برد و دقیقا امارت اسلامی نیز آن سیاستها را دنبال می نماید. این سیاست استراتژی اقتصادی غلط دقیقا همان سیاست دوران جمهوریت می باشد
در بخش امور سیاسی نیز با جمهوریت هیچ تفاوتی ندارد. دقیقا تعداد و شکل وزارتخان ها همان وزارتخانه های دوران جمهوریت که براساس قوم، مذهب و.. ساخته شده بودند پس هیچ گونه تفاوتی ایجاد نکرده اند. زمان کرزی یک کمیته برای طراحی ساختار حکومت تشکیل شده بود که بنده، اشرف غنی، عبدالله و... در آن اشتراک داشتیم. بعد از یک ماه بحث پیشنهاد من این بود که باید چهارده وزارتخانه داشته باشیم اما پیشنهاد فرهنگ، عبدالله و غنی 22 وزارتخانه بود
وقتی نتایج جلسات را به آقای کرزی گفته بودند، آقای کرزی از من پرسید که کدام وزارتخانه به نظرت باید حذف شود؟ وقتی من به فلان وزارت اشاره می کردم، کرزی مدعی می شد که ما نمی توانیم آن وزارت را حذف کنیم چون فلان رهبر قومی، تنظیمی و... آرزده می شود. در آخر گفتم که آقای رئیس جمهور پس چرا یک ماه وقت ما را گرفتید تا روی آن بحث کنیم و مصارف زیادی نیز صرف این بررسی گردید؟
امارت اسلامی نیز همان سیستم را در پی گرفته است. مثلا رئیس جمهور در حکومت سابق دو معاون داشت و در حالی که خودش پشتون می بود، معاوین از اقوام دیگر مثل تاجیک و هزاره انتخاب می شدند. در امارت اسلامی نیز همان سیستم این بار با عنوان رئیس الوزرا تکرار شده است. حتی از خود سوال نکرده اند که منطق این کار چیست؟ مثلا در حکومت سابق کمیته اقتصادی با ریاست رئیس جمهور برگزار می شد اما خبری از وزیر خارجه نبود در حالی که در دنیای امروز پروژه های بزرگ اقتصادی بدون همراهی وزرات خارجه ممکن نیست و در امارت اسلامی نیز همین رفتار تکرار می شود. امروز هیچ مسئله اقتصادی وجود ندارد که به توان بدون همراهی دیگر وزرا آن را انجام داد. برای یک پروژه حتی به همراهی وزارت اطلاعات و فرهنگ نیاز هست تا این وزارت با کمک رسانه ها برای مردم اطلاع رسانی نماید. واقعیت این است که به جای چنین کمیته هایی اتفاقا همان شورای وزرا کافی می باشد

مقشوش: طبق ادعای حکومت و فعالان اقتصادی در این مدت پروژه های بزرگی مثل استخراج نفت در شمال، مس عینک و... روی دست قرار گرفته شده است، این اقدامات را تا کجا موفق می دانید؟
در بخش سیاست اقتصادی می بایست اولویت ها را تعیین نمود و سپس از میان اولویتها باید مهمترین ها را در نظر بگیریم. اخیرا طالبان مسئله ذغال سنگ را روی دست گرفته اند و می خواهند با قدرت استخراج نمایند. هر چند بیشتر آن به پاکستان طبق قیمت مورد نظر دولت پاکستان صادر می شود. فابریکه سمنت غوری افغانستان تقریبا سه ماه متوقف گردید چون قیمت ذغال سنگ مدتی بالا رفته بود. هر چند آن فابریکه دوباره فعالیت را از سر گرفته است. طبق ادعای کمیسیون اقتصادی امارت اسلامی می خواهند از ذغال سنگ برق تولید نماید. هر چند پروژه استخراج نفت و کانال سازی در شمال نیز آغاز نموده اند و این اقدامات مثبت هست. با این حال در زمینه تولید برق از ذغال سنگ اشتباه می باشد
چرا ما باید بخواهیم از ذغال سنگ برق تولید نماییم در حالی که آب افغانستان طبق تحقیقات بیست و سه هزار مگابایت برق تولید می کند. همچنین با استفاده از باد و آفتاب در کنار آب می توانیم سیصد و ده مگابایت برق تولید کنیم. ما باید بندهای بزرگ آب بسیازیم تا از طریق آن هم برق تولید نماییم و هم دشتهای افغانستان را به زیر کشت ببریم. با یک تیر می توانیم دو هدف را بزنیم. مسئله تولید برق از ذغال سنگ را شرکت چینی به ذهن ایشان انداخته است. هر چند پیش از سقوط حکومت سابق ابتدا آقای اشرف غنی را راضی کرده بودند. اتفاقا در رسانه ها نیز این خبر را مدعی شدند و حالا این اتفاق در امارت تکرار شده است. هر چند فکر نکردند که ما امکانات بهتری در زمینه آب و... داریم. ما ده میلیون هکتار زمین قابل کشت در کشور داریم اما تنها دو میلیون آن زیر کشت قرار دارد و باقی رها شده است. اگر بند بسازیم، آن وقت می توانیم پنج میلیون آن را زیر کشت ببریم
با افزایش تولید می توانیم مثلا یک کیلو میوه که قیمت آن صد افغانی می باشد، به پنج افغانی کاهش خواهد یافت. الان یک کیلو گوشت گوساله 450 افغانی هست و با ایجاد فارمر بزرگ می توانیم قیمت آن را به بیست افغانی برسانیم. مثلا گندم را از هندوستان و کشورهای آسیا میانه گدایی می کنیم، اگر ما پنج میلیون هکتار را به زیر کشت ببریم، آن وقت قیمت آرد در کشور بسیار کاهش میابد. این مسائل را در اولویت باید در نظر بگیریم
ما به جای تمرکز روی ذغال سنگ باید روی مس لوگر تمرکز نماییم و یا به لیتیوم تمرکز جدی نماییم. نیویورک تایمز افغانستان را عربستان لیتیوم نامگذاری کرده است و اگر لیتیوم افغانستان مورد بهره برداری برسد، در نهایت سه سال می تواند تمام بودجه انکشافی افغانستان را بر عهده بگیرید و نیاز به یک دالر کمک نداریم. این ادعا درباره آهن و... نیز صدق می کند. هر چند امارت اسلامی از نفت یاد کرده اما می توانیم گاز را هم استخراج کنیم. چاه های گاز ما آماده استفاده هست چرا که زمان شوروی روی آن کار کرده بودند
پیشنهاد من این است که در قدم اول چهار بند بزرگ ذخیره آب بالای دریای آمور، کنر، پنجشیر و هلمند باید بسازیم به این هدف که هم برق تولید گردد و هم آب کافی برای زمین های ما ایجاد کند. سپس به سمت استخراج مس، آهن و لیتیوم برویم. این مسائل کشور را سرپا ایستاده می کند و لازم نیست گدایی نماییم. کشورهای همسایه و منطقه وقتی استخراج نفت در آنجا آغاز گردید، آن کشورها کدام سرمایه گذاری نکردند بلکه شرکتهای خارجی آمدند و تمام هزینه جست و جو را آنها بر عهده گرفتند و وقتی ذخایر نفت یافت شد، آن وقت همان شرکتها با آن کشورها قرارداد امضا کردند و درآمد به صورت فیصدی میان آن کشور و شرکت تقسیم کرد
ساخت چهار بند بزرگ ذخیره آب به این معناست که نفر اول مملکت حاضر به شهادت و کشته شدن باشد. به این خاطر که کشورهای همسایه ما غیرمستقیم اعلام نموده و می کنند که آب افغانستان مسئله امنیتی می باشد. از رئیس جمهور و وزیرخارجه تا فرماندهان نظامی و استخباراتی این کشورها همیشه به آن تاکید کرده اند و نمی خواهند آب افغانستان در داخل استفاده شود و شیردان آب را بالای آنها قطع کنیم. چون معتقد هستند که اگر آب را قطع نماییم، آن وقت به زانو در می آیند پس برای مقابله با آن هر کاری خواهند کرد. در افغانستان نه تنها در امروز بلکه در طول تاریخ آن رهبرانی پیدا نشده اند که این جرئت و شجاعت را داشته باشند تا مسیر آب را قطع کرده و بگویند که ما با جان خویش از آب دفاع می کنیم. به نظرم همین بعد باعث می شود تا رهبران افغانستان به صورت جدی به دنبال آن نروند

مقشوش: از آنجایی که شما برای مدتی در حکومت سابق ایفای وظیفه نموده اید و وضعیت فساد اداری را بیشتر از همه مشاهده نموده اید، آیا امارت اسلامی توانسته ادارات دولتی را از فساد واقعا پاک نماید و با رشوت گیری مبارزه نماید؟
در سالهای اخیر گاهی افغانستان رتبه اول و گاهی رتبه دوم و یا حتی سوم را در فاسدترین کشورهای جهان به دست آورده است. هر چند معاون اداری رئیس الوزا مدعی شد که فساد در افغانستان گم شده اما متاسفانه اینها در آسمان هفتم زندگی می کنند. احتمالا گزارش ماموران حکومت را نخواهنده اند و یا خود را به نفهمی می زنند. ریاست برشنا چند روز پیش در اعلامیه سالانه خویش مدعی شد که حدود پانصد نفر را به خاطر فساد دستگیر نموده و به سارنوالی معرفی کرده اند. دیگر مسئولان و بخش های مختلف نیز در گزارشهایی از وجود فساد و مبارزه با آن یاد کرده اند
فساد اداری در سطح پایین در بعضی از ادارات گم شده است. وقتی رئیس آن اداره واقعا پاک بوده و کنترول اداره را بر دست گرفته پس خبری از فساد در آنجا نیست. با این حال در بعضی از ادارات فساد بیشتر هم شده است. به این خاطر که رئیس آن جدیت، علاقه و آشنایی کافی با منصب خود را ندارد. بعضی از اینها وقتی نیم ساعت روی چوکی بنشیند، مثل این است که در دوزخ افتاده پس وضعیت در آن اداره بدتر شده است. معاونین سابق هیچ تغییری نکرده و نهایت رئیس جدید برای آنها تعیین شده است. یعنی ساختار فساد اداری سابق در آنجا در جریان هست
وقتی معاونین می بینند که رئیس در چنین حالتی هست، آنها سواستفاده کرده و به چور و چپاول ادامه می دهند. مثلا به رئیس اطلاع می دهند که دکانها، کلینیکها و... در بیست سال مالیات نداده اند. این ادعا مسلما درست است و هر کس در بیست سال پیش قدرت و زور داشته اصلا مالیات نداده است. وقتی این ادعا را معاونین بیان می کنند، با اجازه رئیس خویش به همراه یک عسکر می روند و به طرف می گویند که شما بیست سال مالیات نداده اید اما به جای اینکه طبق قانون بررسی کنند که چقدر باید جریمه و.. انجام دهند. تنها می گویند که به ما نود هزار افغانی باید بپردازی و آن تاجر چانه زنی می کند. بلاخره ده هزار پرداخت می کند اما آن تاجر کدام رسیدی نمی گیرد تا مشخص باشد به کجا پرداخت کرده است. تاجران در بییست سال عادت داشته اند که مالیات نمی دادند و وقتی کدام هیئتی می آیند، کمی پول پرداخت کرده و خود را راحت می کردند
در راس حکومت فساد نیست به این خاطر که این وزرا و مسئولین واقعا پاک هستند اما ما نمی توانیم آن را بفهمیم چون خبری از قراردادهای بزرگ در حال حاضر نیست. در حال حاضر هیچ گونه پروژه بزرگ وجود ندارد تا فساد اتفاق بیافتد. در قراردادهای بزرگ را که خارجیها بر عهده می گرفتند، وزرا و معینها سهم خود را نیز از آن در حکومت سابق می گرفتند. در حال حاضر نمی توانیم قضاوت نماییم و بگوییم که واقعا وزیران و حاکمان پاک می باشد و یا فاسد هستند

احمد سهیل احمدی
22.8.22

bottom of page