top of page

از تبعیض تا نبود برابری در بین پناهندگان

تبعیض و نبود مساوات باعث می شود تا هر خبری و ادعایی بیشتر از همیشه دیده شود و در این شرایط همه چیز زیر سوال می رود. از زمانی که موج مهاجرت 2015 اتفاق افتاده است، شایعات بیشتر از واقعیتها دیده شده اند. از بحث تبعیض و تفاوت میان برخورد با پناهندگان تا بحث آزار زنان محجبه و گرفتن زوری حق سرپرستی فرزندان می توان اشاره کرد. رسانه ها در این موارد بیشتر از آنکه واقعیت را بازگو کرده باشند، دست به جنجال زده اند و به راحتی نمی توان به واقعیتها پی برد. هر یک از این موضوعات ورای اینکه تا چه اندازه صحت دارد، درز اخبار آن برای اروپا اصلا جالب نیست چرا که اروپا مدعی آزادی بیان، حقوق بشر و.. می باشد. امید هست تا هر چه زودتر آفتاب حقیقت به راحتی بر همگان بتابد و همه برای بیان واقعیات باید دست به دست هم بدهیم
خبرنگار مقشوش همراه خانم مهندس معصومه امینی مصاحبه دیگری کرده است. خانم مهندس امینی فعال امور زنان و پناهندگان می باشند که در بخش دوم مصاحبه به موضوع جنجالی گرفتن حق سرپرستی فرزندان در سویدن، تبعیض و تفاوت در پروسه پناهندگی پناهندگان و وضعیت زندگی زنان محجبه در سویدن پرداخته ایم

از تبعیض تا نبود برابری در بین پناهندگان

مقشوش: هر از گاهی در میان بایکوت و سکوت رسانه ها اخباری مبنی بر سلب سرپرستی فرزندان از فامیل های مسلمان در شمال اروپا منتشر می گردد، این اخبار تا چه اندازه واقعیت دارد و آیا راهی برای جلوگیری وجود دارد؟
متاسفانه اخبار شایعه آمیز در این مسئله منتشر شده و بعضی از رسانه های خاورمیانه و به خصوص عرب زبان به دنبال آن هستند تا این اخبار کذب را منتشر نمایند. من نمی گویم که این مسئله اصلا وجود ندارد بلکه تعداد آن اندک شمار می باشد اما آن عده محدود نیز شرایط استثنایی داشته اند. به این معنا که مثلا فامیل های پرشمار بوده ( اکثر این موارد مربوط به فامیل های عرب زبان بوده) و این خبر را در شبکه های مجازی پخش نمودند و در مورد کشورهای اسکندیناوی دست به تبلیغ منفی زدند
یک تعداد از فامیل های پناهنده ( به خصوص عرب زبان) عملا افراد مجرم در آنها وجود داشته و دست به کارهای خلاف می زدند. از پدر خانواده تا همه اعضای آن مجرم بوده اند. یک نهاد سویدنی وجود دارد که اگر معلم مکتب و... یک زنگ خطر به صدا درآوردند که یک بچه کم سن در خطر هست پس این نهاد وارد می شود و شرایط خطر را بررسی می کند. در این خانواده ها از نظر نهاد برای بچه خطرناک هستند چرا که باقی اعضا مجرم بوده اند پس برای آنکه سرنوشت آن بچه را نجات دهند، آن بچه را به خانواده دیگری می سپردند
یک سری از خانواده ها هم اخبار دروغ در رسانه ها منتشر کردند که دولت سویدن به زور فرزندان را می گیرد، در صورتی که دولت به خود حق می داده تا آینده مناسبت آن فرزند را مهیا نماید. من یک سری خانواده های افغان نیز دیدم که به خاطر کمبود معلومات از جامعه سویدن نیز چنین مشکلی داشته اند، به این معنا که در فرهنگ ما عادی هست که والدین اولاد خویش را می زنند اما در جامعه سویدن آزار، اذیت و کتک زدن اصلا قابل قبول نیست. هر کسی که این کار را انجام دهد، قطعا مجازات می شود. وقتی اداره اجتماعی با خبر شده و صحت خبر را تشخیض داده پس اداره اجتماعی طبق قانون سویدن حق داشته تا به زور فرزند را از خانواده بگیرد
راهی برای پس گرفتن فرزند وجود دارد به شرطی که خانواده اداره اجتماعی را قانع نماید و ثابت کند که عوض شده اند و می تواند شرایط مناسب برای بچه مهیا کند. در این راه بهتر هست تا یک وکیل بگیرند و نشان دهد که اشتباهات گذشته تکرار نمی شود. در قدم اول والدین باید آگاهی مناسب به دست آوردند. خشونت خانوادگی و بزه کاری (خلاف کاری) دو عامل اصلی در گرفتن حق سرپرستی بچه ها می باشد

مقشوش: تبعیض در مقابل پناهندگان به طور عموم و پناهندگان افغان به طور خصوص در اروپا امر عادی گردیده است، پناهندگان و فعالان امور پناهندگی در این مدت کدام اعتراضی چه در سویدن و چه اروپا داشته و آیا این اعتراضات تا به حال کدام نتیجه ای داده است؟
تبعیض در پروسه پناهندگی را احساس می کنیم، وقتی در سال 2015 سیلی از پناهندگان سوری و افغان وارد کشورهای اروپایی شدند، هر چند مسئولان حکومتها مدعی این بودند که شرایط برای پذیرش و اسکان پناهندگان را ندارند ولی دیدیم که در قضیه جنگ اوکراین اتفاقا با آغوش باز از ایشان پذیرایی نمودند. در حالی که اروپا دم از دموکراسی، حقوق بشر و برابری می زند اما وقتی پای عمل به میان می آید، می بینیم که واقعا این طور نیست و رنگ، مو، زبان و... تاثیر می گذارد. اوکراینی ها به راحتی قبولی سه ساله می گیرند و وارد بازار کار می شوند. اما پناهندگان افغان به راحتی پروسه ایشان طی نمی شود و عملا سرنوشت نامعلومی دارند. این شرایط واقعا تبعیض آمیز هست
هر چند به نظرم اینکه چنین تبعیضی وجود دارد، به خاطر این نیز می باشد که یک اوکراینی عملا تحصیل کرده است، به زبان خارجی تسلط دارد، فرهنگ ایشان چندان متفاوت از غربی ها نیست و به راحتی می تواند ادغام گردد. فرهنگ مردم خاورمیانه و افغانستان با اروپا فرق دارد. هر چند جوانترها مشکلات کمتری دارند اما نسل قدیمی تر به سختی می توانند وارد جامعه شوند. غربی ها این مسائل را در نظر می گیرند چرا که برعکس ورود سریع یک اوکراینی به بازار کار اتفاقا یک افغان سالها طول می کشد تا وارد بازار کار گردد پس با حساب و کتاب ساده غربی ها پناهندگان اوکراینی را ترجیح می دهند. هر چند مسائل پشت پرده نیز در این امر تاثیرگذار می باشد
از طریق انجمن افغانهای سویدن توانستیم با سیاستمداران سخن بگویند و فشار آوردیم. فعالیت اعتراضی به صورت شخصی سخت تر می باشد. مسئله دیگر این بود که طبق قانون هر پناهنده تازه وارد ظرف سه تا پنج سال باید تابعیت را به دست آورد اما برای پناهندگان افغان این مدت هشت سال به طول می کشد. یک نامه اعتراض آمیز را دسته جمعی امضا نمودیم و برای سیاستمداران ارسال نمودیم. مثلا خودم بعد از هشت سال اتفاقا سه سال دیگر را نیز صبر کردم تا پرونده بررسی گردد و بتوانم حق شهروندی را به دست آورم
این اعتراضات مطمئنا نتیجه خواهد داشت با این حال این پروسه ها طولانی مدت هست و تا زمانی که اعتراض نکنیم، قطعا کسی کاری برای ما کاری انجام نمی دهد. در گذشته وقتی اعتراض کردیم به خاطر اینکه نوجوانان پناهنده تازه وارد در سیل 2015 همچنان تابعیت را به دست نیاورده اند در حالی که حتی به لیسه می رفتند. این اعتراضات را در شهرهای مختلف انجام دادیم. حزب سبز نیز از این اعتراضات حمایت کرد و یک قانون نیز مبنی بر ادامه تحصیل پناهندگان 2015 به تصویب رسید. این پناهندگان بعد از تحصیل وارد بازار کار شده و قبولی را به دست آوردند

مقشوش: مسئله ادغام زنان محجبه در اروپا جزو مسائل بحرانی می باشد، شما و همکارانتان تا به حال کدام تلاشی برای زنان محجبه در شهر مالمو داشته اید؟
البته به عنوان یک خانم محجه سالها در این کشور زندگی کرده ام و من در این سوال فقط به سویدن می پردازم. هر چند شرایط در بقیه کشورهای اسکندیناوی به جز دانمارک مشابه می باشد اما درباره باقی کشورهای اروپایی اطلاعی ندارم. من همیشه در همه محیط ها از جمله کار، تفریح و... بوده ام و دیده ام که کدام مشکلی برای خانمهای محجه وجود نداشته اما قانون اجازه شکایت یک خانم محجبه به خاطر اذیت، آزار و تبعیض را می دهد. هر چند فضای مناسب در جامعه سویدن را نباید منکر شد تبعیض هایی نیز وجود دارد. در شهری که سکونت دارم، شنا و آب بازی خانمهای محجبه واقعا یک مشکل بود چرا که اکثر استخرها مختلط می باشد. در شهرهای بزرگتر شرایط مناسب فراهم شده اما در شهرهای کوچک این طور نیست و باید اعتراض می نمودیم
ما در کشوری زندگی می کنیم که دورتا دور آن آب وجود دارد و اگر جایی بچه ها بخواهند شنا کنند، ما باید در کنار ایشان باشیم اما اکثر ما شنا یاد نداریم و نمی توانستیم در صورت مشکل به کمک بچه ها بشتابیم. بعد از چندین سال توانستم نظر مسئولین را به دست آورم و این مسئله حل شد. یک استخر جدا توانستیم به دست آوریم تا خانم ها به راحتی بتوانند تمرین نمایند و شنا را یاد بگیرند. این چنین مسائلی با تلاش حل شدنی هست

احمد سهیل احمدی
6.9.22

bottom of page