top of page

قلب سوزان فعالان امور پناهندگان

گاهی لبخند خدا را در چشمان پناهنده ای می بینیم که از همه جا رانده شده و دنبال یک همزبان می گردد تا شاید کمکش کند. رضاکاران فقط برای رضای خدا کار نمی کنند بلکه در لحظات بسیار مهم عین یک فرشته به داد پناهنده می رسند. وقتی که مادری فرزندانش را گم کرده، جوانی بعد مدت ها سرگردمی و بلاتکلیفی درخواست پناهندگی اش رد گردیده است، پدری که نمی داند طفل بیمارش را باید به کجا ببرد عملا در چنین شرایطی یک رضاکار به داد آنها می رسد. کمترین وظیفه ما این است که از رضاکاران مهربان تجلیل کنیم. معاش این جان فدایی ها را فقط خدا می داند و بیجاشدگان
خبرنگار مقشوش همراه آقای احمد آرش بیات مصاحبه دیگری کرده است. آقای بیات فعال مدنی امور پناهندگان در اروپا هستند که سالها رضاکارانه به وطنداران و همنوعان خویش خدمت نموده اند. در این مصاحبه فرصت شد تا از خدمات ایشان تجلیل نماییم و به موضوعات مهمی مثل خبر ممنوعیت پذریش پناهندگان افغان ساکن ترکیه در یونان، ساخت اپلیکیشن اطلاعات و اعلانات برای پناهندگان و خاطرات و چشم دیده های ایشان در این سالها از جمله سیل مهاجرت پرداخته ایم

قلب سوزان فعالان امور پناهندگان


مقشوش: اخیرا دولت یونان اعلام نمود که دیگر از پنج کشور از جمله افغانستان هیچ پناهنده ای نمی پذیرد که پیشتر در ترکیه ساکن بوده اند، به نظر شما از نگاه حقوقی و قانونی دیگر هیچ راهی وجود ندارد تا این تبعیض پناهندگی را رفع نماید؟
از لحاظ قانونی وقتی که پناهنده وارد یونان می شود، دولت نمی تواند درخواست پناهندگی آن پناهنده را بررسی نکند و او را برگرداند. اگر این محدودیت اتفاق بیافتد، ما فعالان امور پناهندگی برخود وظیفه می دانیم تا دست شکایت را بلند کنیم و به کمک پناهندگان بشتابیم. اما اگر درخواست پناهندگی بررسی گردد و جواب منفی به آن تعلق گیرد، در چنین شرایطی کشوری مثل یونان حق دارد که آنها را برگرداند
در صورتی که این خبر واقعیت یابد، ما آماده هستیم با برگزاری تظاهرات در تمام کشورهای اروپایی از حق پناهندگان دفاع نماییم و از طریق رسانه هایی که با ما در ارتباط هستند، صدای پناهندگان را بلند خواهیم نمود.
هر سال در فصل تابستان شمار پناهندگانی که به یونان می آیند، افزایش می یابد حتی تا سه برابر ماه های دیگر می رسد. در نتیجه دولت یونان پیش بینی کرده بود که چنین شمار زیاد پناهنده خواهد آمد پس این اخبار را منتشر می کند تا پناهنده بترسد و نیاید

مقشوش: با توجه به اینکه جهان به سمت هوشمند سازی می رود، اپلیکیشنی که شما آن را طراحی نموده اید، چه امکانات و ویژگی هایی دارد تا پناهندگان از آن استفاده نمایند؟ در این چند سال پناهندگان از اپلیکیشن استقبال کرده اند؟
امروزه هر کس با داشتن یک تلفن همراه می تواند یک رسانه باشد و به منبع بزرگی از اطلاعات جهان دست یابد. در نتیجه بخش اعظمی از پناهندگان به تلفن همراه دسترسی دارند. ما به این فکر کردیم که چطور می توانیم در سریع ترین زمان ممکن اخبار و اطلاعات لازم را در اختیار پناهندگان بگذاریم. بهترین راهی که به ذهن ما رسید اپلیکیشن موبایل بود پس از طریق این اپلیکیشن می توانیم با پناهندگان ارتباط برقرار نماییم
در این اپلیکیشن اعلانات، آدرس کمپ ها و دفاتر پناهندگی در یونان موجود است. همچنین اگر پناهنده ای به لباس، غذا، خدمات صحی و... نیاز داشته باشد، می تواند از طریق اپلیکیشن از آدرس مورد نظر اگاه شود. حتی جمله های مهم برای مواقع اضطراری نیز به هفت زبان مختلف در آن وجود دارد عملا برای گفتگو پناهنده با مردم و مسئولان سهولت ایجاد می کند
دلیل این طرح مسابقه ای از طرف سفارت آمریکا بود که ایده من از میان دویست و پنجاه طرحی که از اروپا در مسابقه شرکت کرده بود، انتخاب گردید پس از آن این اپلیکیشن ساخته شد و امروزه در اختیار اداره پناهندگی یونان است. اداره امتیاز طرح را خریداری کرده و از آن استفاده می کند. در حال حاضر اپلیکیشن بالای پانزده هزار بار در تلفن های هوشمند نصب گردیده است. طبق برآوردها و تحقیقات مثمر ثمر نیز می باشد
یکی از دلایلی که در اروپا از چنین طرح های اطلاعاتی بیش از این استفاده نمی کنند، این است که نمی خواهند پناهندگان از حق و حقوق اولیه خویش آگاه گردند و این اتفاق را به ضرر خویش می دانند

مقشوش: خدمات، طراحی ها و اقدامات عملی که در راه راهنمایی به پناهندگان از یونان تا سویدن انجام داده اید کدام یک را جالب تر و موثرتر می دانید؟
برای هر فعال امور پناهندگان خاطرات بیشماری وجود دارد. به خصوص در سالهای 2014 تا 2016 در سیل مهاجرت روزانه بیش از دو هزار نفر فقط از راه ترکیه وارد یونان می گردید و من نیز وظیفه داشتم تا آنها را اسم نویسی کنم. تجربه ها و واقعیت هایی را به چشم دیده ام که دل هر انسانی را به درد می آورد. نمی توانم تک تک آنها را توضیح بدهم
در آنجا سرگروه یک گروه بودم که در جزیره ها به استقبال پناهندگان می رفتیم. از آنها پذیرایی می کردیم و نام نویسی را انجام می دادیم. به یاد دارم که قایق هایی به جزیره می رسید که نصف سرنشینان آن غرق گردیده بودند. مادرانی که به دنبال فرزندان خویش بودند و پدرانی که به دنبال فامیل خویش می گشتند
ما در آنجا مترجم بودیم. روان شناسان به پیش پناهندگان می رفتند تا با صحبت درمانی زخم آنها را التیام دهند. ترجمه سخنان پناهندگان داغ دیده سخت ترین و درد ناک ترین لحظات زندگی ام بوده است. به خصوص مادری که سه دخترش را در سفر از دست داده بود و نمی دانست که شوهرش کجاست! من نزدیک به ده سال کار مترجمی انجام می دادم اما هیچ وقت به اندازه آن ترجمه به من فشار وارد نشده بود
وقتی در مرز میان مقدونیه و یونان بودم. وظیفه داشتم تا به پناهندگان افغان و سوری اجازه عبور بدهم تا وارد کشورهای دیگر اتحادیه اروپا شوند. خانواده هایی که از کشورهای همسایه آمده بودند و با بچه های کوچکی که همراه شان بود، سعی می کردند تا نشان دهند که افغان هستند تا اجازه عبور یابند. در آن شرایط من طبق مسئولیتم دو راه بیشتر نداشتم. یا باید حقیقت را می گفتم تا آنها را برگردانند و یا چشم پوشی می کردم تا آنها به عنوان پناهنده افغان بگذرند.
کودکان و والدین آنها با چشمان اشک بار به من نگاه می کردند و آن لحظات سخت ترین تصامیم زندگی ام را گرفتم. وظیفه انسانی خودم می دانستم که به آنها کمک نمایم. برایم اهمیت ندارد که جهان مرا چگونه قضاوت می کند و مهم نیست که از من بپرسند چرا قانون را رعایت نکردی

احمد سهیل احمدی 7.7.21

bottom of page