top of page

از کابل تا غربت در کمپ

قصه میدان هوایی کابل هر چند تمام گشت اما قصه پناهندگی افغانانی که از کابل منتقل شده اند اتفاقا شروع شده است. میدان هوایی کابل روزها و لحظات عجیبی را به چشم دید و تا سالها و حتی دهه ها وضعیت کابل در چند روزی که گذشت، به عنوان وضعیت آخرالزمانی یاد خواهد شد. میدان هوایی کابل تمام بی نظمی ها، اشتباهات و مشکلات بیست سال اخیر را یک جا در ظرف چند روز به ما نشان داد. منابع و گزارش ها نشان می دهد که افراد بدون سند بیشتر از تصور منتقل شده اند. امید هست دیگر این دوران هیچ وقتی تکرار نشود. دیگر خبری از بمباران و جنگ نباشد و کسی از طیاره سقوط نکند
خبرنگار مقشوش همراه آقای محمد شفیع رسولی مصاحبه کرده است. آقای رسولی کارمند سابق میدان هوایی هرات می باشند که وضعیت میدان هوایی کابل را در روزهایی که گذشت از نزدیک دیدند و در این مصاحبه درباره وضعیت میدان هوایی کابل در این روزهایی که گذشت و شرایط امروز آنها به طور مفصل گفتگو کرده ایم

از کابل تا غربت در کمپ

مقشوش: چقدر تصاویر، ویدئو ها و اخباری که از وضعیت میدان هوایی کابل منتشر گردیده، واقعیت را به ما نشان می دهد؟
تصاویر و اخباری که از میدان هوایی کابل منتشر گردیده، کاملا واقعی می باشد. تمام اتفاق هایی که رسانه ها درباره آن صحبت کرده بودند، به چشم دیدم. بنده خودم نیز شب اولی که به میدان هوایی رسیدیم، اصلا نتوانستیم وارد میدان گردیم. تا ساعت دوازده شب پشت درهای بسته مانده بودیم و صداهای شلیک و فیر مرمی هر لحظه شنیده می شد. مجبور گشتیم که از آنجا برویم و به خانه فامیل رفتیم
هر چند از نزدیک ندیدم که فردی زخمی گردد. به یاد دارم که طالبان در چند قدمی نیروهای خارجی حضور داشتند و تلاش می کردند تا نظم را برقرار نمایند. آنها با ضرب و شتم مردم را از دروازه های میدان هوایی دور می کردند. اذعان می کردند که فقط به کسانی اجازه می دهیم که از دروازه رد گردند که خارجی ها او را بخواهند و اعلام نمایند
هر چند کم نبودند افرادی که در هرج و مرج زیر دست و پا افتادند و آسیب دیدند. وقتی مردم شنیده بودند که خارجی ها افراد را از میدان هوایی انتقال می دهند اصلا به این فکر نکردند که باید سند داشته باشند. کم نبودند افرادی که بدون مدرک منتقل شدند و قطعا آنها این شایعه را به گوش فامیل های خود رساندند. به نظرم هشتاد فیصد افرادی که منتقل شدند، اصلا سند و مدرکی نداشته اند. وقتی فردی سند نیز در اختیار داشته، چند فامیل دیگر را نیز با خود همراه می کرده و وارد میدان هوایی می شدند

مقشوش: چطور توانستید به اروپا برسید و چه حوادثی برایتان اتفاق افتاد؟ چه تصوری از سفر پیشتر داشتید و واقعیت با تصورتان چه فرقی داشت؟
یکی دو روزی در کابل ماندم. بعد از آن با من تماس گرفتند و گفتند که به میدان هوایی بیایید تا شما را انتقال بدهیم. در آن روز پشت هر دروازه میدان هزاران نفر ایستاده بودند و نمی توانستیم به جلو برویم. تا اینکه دو نفر از ایتالیایی هایی که در میدان هوایی هرات پیشتر با آنها همکاری می کردم، مرا دیدند. به سختی و با مشکلات بسیار توانستیم داخل شویم. وقتی از گیت ها می گذشتیم، اطفالم بسیار اذیت شدند و آزار دیدند
بیش از ده ساعت منتظر ماندیم تا ریجستر شویم و همراه یک طیاره نظامی پرواز کردیم. هر چند در طیاره صد نفر سوار شده بودند اما گنجایش بیش از شصت نفر را نداشت. حتی عده ای روی کارتن ها و جعبه ها نیز نشسته بودند
بنده خودم در میدان هوایی کار کرده ام و به خوبی می دانستم که پرواز با طیاره نظامی چقدر با طیاره مسافربری فرق دارد. این طیاره برای انتقال ادوات نظامی بوده و در نهایت اگر نیاز جدی باشد می بایست نظامیان را منتقل نمایند چرا که سروصدای بسیار زیادی دارد و اصلا برای اطفال، زنان و افراد عادی راحت نیست
در این سفر تصور ما این بود حداقل فامیل های مهاجر را از هم دور نمی کنند. اینکه از وطن دور می شدیم به اندازه کافی ناراحت کننده و غم انگیز بود. هر یک از مسافران در تشویش و نگرانی بودند. اما در مقصد ما را از هم دور کردند

مقشوش: پروسه پناهندگی شما با پناهندگان معلومی چه تفاوتی دارد و چه سرنوشتی در انتظار شماست؟
وقتی به میدان هوایی رم در صبح زود رسیدیم، بعد از تست کرونا اسناد ما بررسی گشت و ساعت پنج عصر ما را به یک شهر در شمال ایتالیا انتقال دادند. در آن شهر هشت روز در قرنطین بودیم. در آن مدت هیچ توضیحی به ما نمی دادند که شما را به عنوان پناهنده به کجا خواهیم برد
بعد از آنکه جواب تست کرونا بازهم منفی بود و ما را به شهر میلان بردند. یکی از فامیل های نزدیک ما را به یک قریه دور دست منتقل کردند. من و فامیلم به قریه ای فرستاده شدیم که در آنجا مردم عامه انگلیسی نمی فهمیدند. دو شبی که در آنجا مستقر بودیم بسیار سخت گذشت. وضعیت آنقدر سخت بود که فشار غربت و محیط ما را آزار می داد چرا که هیچ فردی انگلیسی یاد نداشت و در آن قریه جایی برای پیشرفت فرزندان ما نبود. ایتالیا فقط می خواست تا ما را به جای امن آورده باشد
با مسئولان صحبت کردم و به جرمنی آمدم. در این دو هفته که به اینجا آمده ام درخواست پناهندگی ارائه نمودم. مراحل ابتدایی ما با دیگر پناهندگان فرقی نمی کند. در حال حاضر در کمپ هستیم. فضای نسبتا خوبی دارد هر چند شلوغ هست اما رسیدگی وجود دارد. همین روزها مصاحبه پناهندگی خواهیم داشت و منتظر هستیم که چه خواهد شد

bottom of page