top of page

افغانستان و کودکان فراموش شده

جمعه روز جهانی کودک بود. کودکان با خنده ها و بازی های شیرینی که دارند در فضای مصیبت زده و گرفته این روزهای خانواده های افغانستان وضعیت متفاوتی را رقم می زنند. در خیلی از خانواده ها وقتی پدر بعد از یک روز سخت که داشته است و به خانه برمی گردد، با تماشای شوخی ها و شیطنت های اطفال اش لبخند بر صورتش می نشیند. شاید این روزها در بیرون از خانه سیلی از غم به راه افتاده باشد اما در درون خانه با حضور کودکان می توانیم راحت تر زندگی کنیم. قطعا به همین خاطر هست که رسول الله می فرمایند خانه اى كه كودك در آن نباشد، بركت ندارد
روز جهانی کودک فرصت آن است به این بپردازیم که تا چه اندازه قدر این نعمت هایی که خدا به دامن ما داده است را می دانیم چرا رسول الله می فرمایند: پسران، نعمت اند و دختران خوبى. خداوند از نعمت ها سؤال مى كند و به خوبى ها پاداش مى دهد .با این حال نباید از یاد ببریم که تربیت و آموزش اصل اساسی به حساب می آید و این روز فرصت آن هست تا از ادبیات کودک در افغانستان یاد کنیم . ما در فرهنگ عامیانه قصه های زیبایی برای تربیت کودکان داریم
در تاریخ شفاهی دو دهه اخیر عملا فرصت کمی نبوده تا کودک در نشر و چاپ ما اهمیت پیدا کند ولی نتیجه این بیست سال امر دیگری هست. امروز قبل از هر چیزی باید پرسید چرا ادبیات کودک افغانستان از سطح خواسته های والدین گاهی ضعیف تر هست و چرا آن طور باید و شاید موفق نبوده است
خبرنگار مقشوش همراه آقای سید محسن حسینی مصاحبه کرده است. آقای حسینی عضو انتشارات صبح امید هستند و این انتشارات بخشی نیز برای کودکان افغانستان به نام آینده سازان دارد. در بخش نخست مصاحبه به وضعیت ادبیات کودک، دلیل ضعف ها و نقص ها، ادبیات بومی کودک و مشکلات ناشران در این رابطه پرداخته ایم

افغانستان و کودکان فراموش شده


مقشوش: از مجله باغ ستاد مرحوم رجایی تا دیگر فعالیت هایی که به صورت فردی در حوزه ادبیات کودک اتفاق افتاده است، ادبیات کودک افغانستان تا چه اندازه در جهان شهرت دارد؟ آیا ما ادبیات بومی کودک داریم؟
متاسفانه باید به صورت ساده بگوییم که در خون ما افغانان کار تیمی وجود ندارد و کارهای تیمی را بسیار ضعیف انجام می دهیم. در بخش کودک که به نام آینده سازان فعالیت می کند. ما در موسسه کتاب مناسب از کودکستان تا صنف شش و هفت داشتیم. ما کتاب های ادبی از جمله شعر و قصه همچنین کتاب های اجتماعی نیز منتشر می کردیم از جمله کتاب آموزش ترافیک را نیز برای کودکان منتشر نموده ایم همچنین کتاب های آموزشی دیگری درباره مهارت آپارتمان نشینی، زندگی شهری و... چاپ کرده بودیم. با این حال تمام فعالیت ها به صورت شخصی بود و خبری از کار تیمی نبود
موسسه ای به نام رحمت بود که از طرف خارجی ها حمایت می شد و در حوزه آموزش الفبا و کتاب قصه فعالیت می نمودند. اتفاقا در سال 98 این فرد خارجی نیز از آثار ما استقبال نمود و با ما مصاحبه کرد. متاسفانه اگر دوستان افغان ما مانع ایجاد نمی کردند، قطعا ایشان از ما حمایت می کرد و کتاب های ما به دست فارسی زبانان کشورهای اروپایی نیز می رسید. هر کس پروژه ای به عهده می گرفت، به صورت شخصی کار می کرد. اگر فردی دست به نشر کتاب می زد نیز به صورت فردی کار می کرد. من کار تیمی برای اولاد افغانستان ندیدم
نمی توانم ادعا نمایم که شهرت دارد با این حال کتاب آقای محمد حسین محمدی در حوزه کودک همچنین آثار آقای حیدر یگانه و دیگر شاعران و نویسندگانی که به موضوعات کودک می پرداختند در جهان بازتاب کرده بود. هر چند زمان جمهوری خلق امثال آقای یگانه عضو کانونی بودند و درباره کودک خوب می نوشتند
با این حال ما در این بیست سال بیش از پیش در ادبیات کودک از کشور همسایه الگو می گرفتیم و تاثیر می پذیرفتیم. ما ادبیات تعریف شده برای جهان نداریم هر چند در فرهنگ عامیانه و متون قدیمی داشته ایم ولی در این اواخر ندیده ام
درست است که ما در تیم صبح امید برای خدمت به ادبیات و به خصوص کودکان افغانستان می خواستیم تا سهم کوچکی نیز داشته باشیم اما برای بقای فعالیت هایمان به راه حل مالی نیز نیاز داریم. ما فروشگاه، چاپ خانه، گرافیست و... داشته ایم اما دست ما آن قدر باز نبود تا تمام و کمال به ادبیات کودک بپردازیم. هر چند کتاب های مشهوری در میان مکاتب داتشتیم ولی نمی توانیم ادعا کنیم که در ادبیات کودک تاثیری گذاشته باشیم و بیشتر تاثیر پذیر بوده ایم. عملا ادبیات بومی آن چنان در افغانستان وجود ندارد. با این حال ما در صبح امید آثاری مثل بزک چینی هم منتشر نموده ایم که مربوط به ادبیات بومی ماست

مقشوش: به عنوان یک ناشر چرا ما در افغانستان ادبیات کودک آن طور باید و شاید نداریم؟ این کمبود به خاطر نبود علاقه نویسندگان و ناشران می باشد و یا شرایط و فرصت کافی وجود نداشته است؟
در این بیست سال همه در افغانستان مشغول زر اندوزی و کسب قدرت بودند عملا افرادی که می خواستند به این موضوعات بپردازند متاسفانه از نظر مالی شرایط آن را نداشتند. من همه را با یک چوب نمی زنم ولی خیلی از ناشران بیشتر دیدگاه تجاری و بازاری داشتند تا آن که هدف خدمت و دغدغه داشته باشند
اکثرا ناشران ما سواد کافی ندارند یعنی تحصیلات عالی نداشته اند. حرفه نشر و انتشارات نیازمند الفبای خاصی هست ولی با تمام مشکلات و عیب ها ما در این بیست سال رشد خوبی از نظر چاپ و نشر داشته ایم حتی می توانم ادعا نمایم که محتوای خوبی نیز منتشر نموده ایم. به نظر من وزارت اطلاعات و فرهنگ همچنین ریاست جمهوری می بایست پشتیبانی و حمایت می کردند اما متاسفانه کسی به این موضوعات علاقه ای نداشت
احمد سهیل احمدی 9.10.21

bottom of page