top of page

زنان ادیب افغانستان در تاریخ معاصر

روزگاری ادبیات افغانستان به استادهای پا به سن گذاشته و عملا پیشکسوتی می بالید که از نظر زبان و دانش در سطح بالایی بوده اند اما در سالهای اخیر وضعیت تغییر کرده است. هرچند جنگ ها، کرونا و هزاران مشکل دیگر بزرگان بسیاری را از ما گرفته است از جمله استاد زریاب، رجایی، اسیر هروی و... را می توان اشاره نمود ولی ما با نسلی روبه رو هستیم که اگر دنیا روی خوشی به آنها نشان دهد قطعا چنان پشت کاری دارند که در مدت زمان کوتاه ادبیات افغانستان را در سطح منطقه و جهان موفق خواهند کرد. این شاید یک آرزو محال باشد اما نه وقتی که منظور ما نسل جوان افغانستان هست
خبرنگار مقشوش همراه خانم خجسته الهام مصاحبه دیگری کرده است. خانم الهام شاعر، نویسنده، فعال امور زنان و منتقد ادبی می باشند که در بخش دوم مصاحبه به ادبیات فمینیستی افغانستان، تفاوت نسل جوان با پیشینیان، دستاوردهای زنان در ادبیات و چرا زنان محروم در آثار پژوهشی حضور ندارند نیز پرداخته ایم

زنان ادیب افغانستان در تاریخ معاصر

مقشوش: آیا ادبیات فمینیستی در افغانستان در طول تاریخ معاصر توانسته بومی گردد؟ آیا زنان نویسنده و شاعر از این ادبیات استقبال کردند؟
ادبیات فمینیستی در این اواخر کمی جا پا در افغانستان باز کرده بود. شاعران و نویسندگان نسل جدید می خواستند تا وضعیت زنان را از طریق ژانرهای مختلف بازگو نمایند. این ادبیات کم کم در افغانستان بومی گشته بود. زنان از طریق ادبیات فمینیستی حقوق و ارزش خویش را می شناختند. این ادبیات کمک می نمود تا اهالی فرهنگ راهی برای شکوفایی و پیشرفت زنان بیابند. ادبیات فمینیستی در افغانستان آمال و آرزوهای زنان در فعالیت سیاسی، اجتماعی و... را بازگو می نمود
استقبال زنان از ادبیات فمینیستی بسیار خوب بود. فعالیت های مثمر و مفیدی در این رابطه داشتند. آنها با موفقیت توانسته بودند تا ادبیات را یک وسیله بسازند. استقبال اکثریت شاعران و نویسندگان به خصوص زنان باعث می گردید تا این ادبیات رشد نماید
خوشبختانه زنان در افغانستان فهمیده بودند که مسیر آنها به کدام سمت باید باشد. آنها از هر ژانر و سبکی که استفاده نمایند بازهم رگه های فمینیستی دارد. فرقی نمی کند که شعر بسرایند و یا مقاله بنویسند در هر صورت وضعیت زنان را درک می کنند. این بسیار خوب هست که زنان توانستند جایگاه خویش را بشناسند و تلاش نمایند تا این جایگاه را از دست ندهند

مقشوش: آیا ما در گذشته نیز ادبیات فمینیستی داشته ایم؟ زنان شاعر کوشش می کردند تا از طریق این ادبیات شعار دهند و یا نقد کنند؟
ما اگر ادبیات این دو دهه اخیر را با ادبیات چند دهه پسین مقایسه نماییم کاملا متوجه می گردیم که ادبیات در گذشته اصلا فمینیستی نبوده است. حتی در شعر زنان آن دوره نیز اگر مورد بررسی قرار دهیم خواهیم فهمید که بوی مردانه داشته اند. اکثریت مطلق زنان شاعر جوان افغانستان در سروده های خویش به جایی رسیده اند که حتی اگر در آثار خویش نام شاعر ذکر نگردد باز هم ما از زبان و محتوا شعر خواهیم فهمید که یک زن آن را سروده است
ما شعرهایی با سبک ها و دیدگاه های متفاوت از زنان داریم. هم شعرهایی که شکل نقد دارند و هم شعرهایی که شکل اعلام شعار داشته و حتی بیان واقعیت می کنند. عملا ما از هر سبکی شعر در میان شاعران نسل جوان می توانیم بیابیم. نمی توانیم تقسیم بندی در این رابطه داشته باشیم. چرا که امروزه شاعران زن رسالت خویش را درک کرده و در هر رویداد مهم می فهمند که چگونه بسرایند. آنها مشکلات را نقد کرده و از حرکت های مناسب حمایت می کنند

مقشوش: جنگ و ناامنی فاصله سنی میان نسل های فرهنگی افغانستان را بیش از پیش کرد، آیا نسل جدید از این بیست سال برای ارتقای سطح زبان و قلم استفاده کرد؟
نسلی که در بیست سال اخیر رشد کرده به نظرم نسل بسیار خوبی هست که در شبیه چنین نسلی را در طول تاریخ افغانستان بسیار کم می بینیم. اینان کسانی بودند که به تکنولوژی دسترسی داشته و از نظر اطلاعات و معلومات نیز در وضعیت ویژه ای به سر می بردند. قائل به ترقی بودند و این دو دهه یک سکوی پرش برای رشد این نسل بوده است. هر چند این نسل می توانستند در جایگاه بلندتری نسبت به وضعیت فعلی باشند اما بازهم تکرار می کنم که به دلیل اقدامات پروژه ای در هر موضوع باعث گردید تا نتوانیم نتیجه مناسب و مورد نیاز را به دست آوریم
با این حال ما نتیجه بسیار خوبی به دست آوردیم. نسل های پیشین موفقیت ها و نتایج ضعیف تری نسبت به نسل ما به دست آورده اند. ما شاعران و نویسندگانی داشته ایم که تا سطح دکترا پیش رفته اند. اهالی ادبیات در میان این نسل وجود داشته که رسالت خویش را می شناختند. ما نویسندگانی داشته ایم که به خوبی درد مردم را به قلم می کشیدند. منتقدان با جرئت و با دانش کم نداشته ایم
همه این موارد نشان می دهد که این نسل بیست سال اخیر متفاوت از نسل های گذشته هست و دیدگاه ها، رسالت مندی و قدم هایی که این نسل برداشته با پیشینیان فرق جدی دارد. با وجودی که در وضعیت بحرانی در حال حاضر وجود دارند اما دست از تلاش برنمی دارند و هنوز کوشش می کنند تا امیدواری را از دست ندهند

مقشوش: منتقدان معتقدند که فعالیت زنان در شعر معاصر افغانستان محدود بوده و تاثیر بسزایی بر شعر فارسی دری برجای نگذاشته اند، تا چه اندازه مخالف این ادعا هستید و فعالیت شاعران زن چه دستاوردهایی داشته است؟
به نظرم این انتقاد به جایی نیست چرا که شاعران زن در افغانستان به خصوص در چند سال اخیر با وجود محدودیت های بسیار زیاد دست از تلاش نکشیده اند و می کوشند تا بتوانند در قسمت شعر و ادبیات سهم خویش را ادا نمایند و اتفاقا موفق شده اند. ما در این بیست سال شاعران موفق افغان کم نداشته ایم که یا در داخل و یا در خارج از کشور آثار موفقی سروده اند. ما هرگز نمی توانیم چشم بروی این فعالیت ها و کارکردهای آنها بپوشانیم
دستاوردهای ادبی زنان در این دوره بیش از هر زمان دیگری هست. ما با آثار بسیار زیادی روبه رو می شویم که در گذشته سابقه نداشته است. در این مدت مجموعه های شعرهایی به چاپ رسیده که واقعا ارزش خواندن و نقد را داشته اند. اتفاقا خواننده می تواند با این آثار ارتباط برقرار نماید و به عنوان اثر هنری زیبا به حساب آورد. شاعران جوان چه در داخل و یا در خارج از کشور با اشعار خویش همچنین با بیان عواطف و احساسات توانسته اند تا جای خالی زنان در شعر معاصر را پر نمایند. آنها نشان دادند که زنان افغانستان کوشش می کنند تا در وضعیت وطن خویش تاثیرگذار باشند

مقشوش: به نظرتان بزرگترین دستاورد زنان در این دو دهه ایجاد انجمن های ادبی به خصوص انجمن های مشخصا برای زنان بوده، یا اعتراضات مدنی و یا آثار ارزشمند در حوزه ادبیات؟ کدام یک؟
برای زنانی که فعلا در افغانستان زندگی می کنند، اعتراض های مدنی را یک دستاورد بزرگ برای ایشان به حساب می آورم. اتفاقا در این اعتراضات زنان نویسنده، شاعر و فعال امور مدنی نقش به سزایی داشته اند
برای شاعرانی که خارج از کشور ساکن هستند، از آنجایی که تشکیل انجمن کار سختی نیست پس ایجاد انجمن ها یک دستاورد به حساب نمی آید. اما همین که آثار آنها در افغانستان به چاپ می رسد و به دست خوانندگان می رسد یک دستاورد بزرگ به حساب می آید

مقشوش: چرا مقالات، کتاب‌ها و تحقیقات علمی و میدانی ما در حوزه زن بیشتر به مربوط به زنان تحصیل کرده بوده است و زنان محروم در آثار علمی و پژوهشی دو دهه اخیر جایی نداشته اند؟
همان طور که پیشتر گفتم، یک عده امتیازهای مالی بسیاری داشته و می توانستند فعالیت های تاثیرگذار داشته باشند. عده دیگر متاسفانه دسترسی به منابع درستی نداشتند ولی با وجود اینکه فعالیت های جدی داشته اند اما آن فعالیت ها قابل رویت نبوده است
در این قسمت نیز کسانی که پروژه های تحقیقی گرفتند، به سبکی پیش بردند که آن پروژه تکمیل گردد و به صورت ظاهری به انجام برسد. این افراد بیشتر روی زنان تحصیل کرده تمرکز داشته اند چرا که قابل دسترس بوده و در شهرها بیشتر زندگی می کنند
اگر می خواستیم تا یک تحقیق جامع درباره زنان داشته باشیم باید تا قریه ها و ولسوالی های دور دست نیز می رفتیم و با آنها نشست و برخاست می کردیم تا از وضعیت آنها آگاهی داشته باشیم. متاسفانه کسانی که چنین تصمیمی داشتند هیچ گاه نتوانستند حمایتی به دست آورند. اتفاقا من خودم جزو کسانی بودم که دوست داشتم تا به مناطق دور دست سفر داشته باشم. مثلا به بدخشان بروم و با زنانی که در پامیر زندگی می کنند، نشست و برخاست نمایم و از وضعیت آنها آگاهی پیدا کنم ولی متاسفانه هیچ گاه شرایط مساعد نشد چرا که حمایت کافی از افرادی مثل من نگردید

احمد سهیل احمدی 13.11.21

bottom of page