top of page

حکومت جهانی دیوانه ها (2)

در این جهانی از دیوانگی همه ما دور کنسول گیم نشسته ایم که هیچ پایانی برای آن نیست و همه منتظریم تا یکی بازی را تمام کند ولی هر روز دیوانگی حد و مرز خویش را گسترش می دهد. به طوری که از جشن بسیار معروف و جهانی هالووین تا فیلم و انیمیشن ها هم از خشونت لبریز شده اما آنقدر برای ما از جمله مردم افغانستان خشونت را به اقسام مختلف به تصویر کشده اند که با خبر حمله دهشت افنگنانه تروریستی آنچنان شوکه نمی شویم و چنین وقایع فاجعه آمیز برای ما عادی شده است. خشونت در برابر مردم جهان مثل جامعه افغانستان به حدی رسیده که رنگ و بوی بازی اطفال نیز عوض شده و برای آنکه ما را به حال خود رها نشویم، حملات تروریستی را هر روز و یا هر هفته یکبار انجام می دهند تا آرام نباشیم و نتوانیم مزه آرامی را بچشیم. همه منتظر هستند که تا این زندگی کابوس وار به آخر برسد و یا یکباره جهان از مهربانی و آرامش لبریز شود اما همان طور که ما با سکوت و تسلیم خویش باعث این شده تا بالای ما مسلط گردند، پایان چنین وضعیتی نیز به خود ما مروبط است چون ما سر خم کرده ایم تا یک فیصد از مردم جهان بر تمام ما و به خصوص بر مسلمین سواری بگیرند. مشکل این است که همه ما منتظریم تا دیگری برخیزد و وضعیت را تغییر دهد وگرنه هر هفته و هر ماه دشمنان نمی توانستند افغانستان را به خاک و خون بکشند، ده ها فامیل را عزادار نمایند اما جامعه بعد از چند روز آن را فراموش نماید

حکومت جهانی دیوانه ها (2)


از دوران ماقبل تاریخ تا حتی معاصر افغانستان گاهی افرادی بوده اند که میز بازی را بهم ریخته اند اما این تغییر هیچ گاه مثمر ثمر نبوده و گاهی همه را با هم سوزانده است. مگر می شود که فردی را غولهای رسانه های جهانی ( دجال) به عنوان قهرمان به ما معرفی نمایند و آن قهرمان ظاهری غلام حلقه به دوش خود ایشان نباشد؟ وقتی به سرنوشت قوم بنی اسرائیل نگاه کنیم، این قوم هر چند سالها درد و رنج تحقیر، قساوت، بدرفتاری و عملا ظلم مردم مصر را تحمل کرد چون امید داشت که دیر یا زود موسی موعود خواهد آمد و آنقدر دعا کردند تا انتظار به سر رسید و آنها به رهبری موسی موعود از مصر خارج شدند ولی در قلب ایشان همچنان خدایان عزیز مصریها یعنی خدای گوسفند و گربه گرانبها محسوب می گردید و به حدی شیفته فرهنگ مصر بودند که گاهی به حضرت موسی در مسیر کنعان خدایی از جنس بت را طلب می نمودند. برای چنین مردمی که فرسنگها از مصر با آن همه سختی و تلخی دور شده بودند و در مسیر زیر ابری از رحمت الهی بوده اند واقعا ارزش حضرت موسی را نمی دانستند و در واقع برای بنی اسرائیل سامری رهبر سزاواتری به حساب می آمد
برای همین وقتی حضرت موسی طبق خواست خدا ده روز دیرتر از وعده قبلی بازگشت، در آن مدت سامری گوساله طلایی ساخت و مردم نیز آنچنان شیفته او گشتند که اول حضرت هارون یعنی جانشین ولی خدا را خانه نشین کرده و سپس به بت پرستی، فرزند کشی و چندین طغیان گری دیگر پرداختند. این عطش طغیان گری تنها مختص به یهودیان نبوده بلکه در اسلام نیز بارها تکرار شده است. مثل قصه اباعبدالله حسین که ده ها تن در لشکر کوفه عشق و علاقه رسول الله به اباعبدالله را از نزدیک دیده بودند و باقی لشکر نیز آن را از زبان مردم شنیده بودند اما وقتی اباعبدالله کمک می طلبید، منتظر بودند تا دیگری به کمک او بشتابد. حتی عمر سعد فرمانده لشکر نیز در لحظات شهادت حسین بن علی رضی الله عنه گریه کرد اما برای او مثل باقی عساکر مال دنیا یعنی حکومت ری با ارزش تر به حساب می آمد. به راستی که چه زیبا پیامبر فرمود که بزرگترین گناه دنیا پرستی است
هر یک از ما با انتشار کدام شایعه هر چند در ظاهر کدام خطایی نکرده ام اما یک عکس می تواند زندگی یک انسان را تغییر دهد و دست ما نیز ناخواسته در فجایع بعد از آن سهیم می گردد. ما تصور می کنیم که بلاخره کسی از میان ما برمی خیزد و برق این جهان پر زرق و برق را قطع می نماید تا از دست دیوانگان راحت شویم اما نمی دانیم که راه حل پایان آن این است که همه برخیزیم و به زیر میز این کنسول بازی بزنیم. مردم جهان را با هر رنگ، قوم و زبانی به وسیله جنگها و حملات تروریستی، غول های رسانه های جهانی ( دجال) و... به خوبی سرگرم کرده اند که نمی توانیم یک لحظه آنها را فراموش کنیم و دقیقا ما را به وسیله همین ها سحر و جادو کرده اند
تا بلند نشویم این ذلت را پایانی نخواهد داشت و دیر یا زود یکی به ظاهر از میان ما می آید که چون سامری ما را به گمراهی ابدی خواهد کشاند. مهم نیست او را سفیانی بنامیم یا نه اما مهم این است که آنهایی که جهانی از دیوانگی را برای ما خلق کرده اند، نمی گذارند قواعد بازی را ما تعیین کنیم و بخواهیم حکومتی بر حق و اسلامی در آن تشکیل دهیم. وقتی خدا به کمک ما می آید و بقیه لطف الهی خویش را نصیب ما می نماید که ما واقعا بخواهیم. وقتی مادر به طفل کوچک خویش شیر می دهد که آن طفل صدایش را بلند نماید وگرنه طفل ساکت از گرسنگی خواهد مرد. ما در دعاها همیشه از خدا می خواهیم تا وضع خود ما بهتر شود اما تا وقتی که دعا نکنیم که همه نجات یابند، هیچ فرجی تحقق نمی یابد و ذلت همه را غرق خواهد کرد. به راستی که خدا صبرش زیاد است و از آن سو آیا حد و مرزی طغیان گری ما دارد؟ یک روز این جهان دیوانگان به پایان خواهید رسید و نظم نوین جدید بر طبق آیات خدا شکل می گیرد اما مهم این است که ما نیز آن روز هستیم؟ ما باید به زیر میز بازی بزنیم تا گیم را از اول شروع کنیم که به طوری ادامه دهیم که به نفع ملت مظلوم ما تمام گردد

احمد سهیل احمدی
1.9.22

bottom of page